سه ساله شد ...جنبش اعتراضیمان را میگویم
سه سال پیش در بزرگترین خیانت تاریخ رأی من و تو را دزدیدند... پشت کردند به همه شعارهایی که سالهای سال تو گوشمون میخوندند...اسلامیتی که با هزار ترفند تبلیغش را برای ما میکردند را به یک باره با پتک بر سرمان کوبیدند...
رأی من کو ؟ رأی من کجاست؟ تنها سوال مشترک مان بود...
آمدیم بیرون ...زدیم به خیابان بدنبال رأی دزدیده شده مان...
ساکت بودیم...دست در دست هم داده بودیم...ساکت بودیم که مبادا ترک بردارد چینی نازک دیکتاتوریشان...سگهایشان را رها کردند...سگها عو عو کنان تاختند ...زدند کشتند بردند بستند...باز ساکت بودیم...غوغایی بود ...دوستم را کشتند چون پرسید رأی من چه شد...
دوست را شناختیم...دشمن را شناختیم...فهمیدیم ماییم و خودمان...او با ما نبود...نیازی هم به او نبود...ماییم و خودمان...
سه سال گذشت...زدند کشتند بردند بستند...کفتار گونه بر جان و مالمان چمبره زدند و اینک بر سر تقسیمش با هم مسابقه دارند...
سه سال گذشت ...معلوم هم نیست چند سال دیگر خواهد گذشت...اما کفتاران نیک بدانند به گواه تاریخ ایرانم این لقمه از گلویتان پایین نخواهد رفت...
No comments:
Post a Comment